روزی بهلول بر‌ هارون وارد شد.‌ هارون گفت: ای بهلول مرا پندی ده.

بهلول گفت: ای‌ هارون اگر در بیابانی که هیچ آبی در آن نیست و تشنگی بر تو غلبه نماید و قریب به موت شوی، چه می‌دهی که تو را جرعه‌ای آب دهند که عطش خود را فرو نشانی؟

گفت: صد دینار طلا. 

بهلول گفت: اگر صاحب آن به پول رضایت ندهد چه می‌دهی؟

گفت: نصف پادشاهی خود را می‌دهم.

بهلول گفت: پس از آنکه آب را آشامیدی، اگر به مرض حبس البول مبتلا گردی و رفع آن نتوانی باز چه می‌دهی که کسی علاج آن درد را بنماید؟

هارون گفت: نصف دیگر پادشاهی خود را.

بهلول جواب داد: پس مغرور به این پادشاهی مباش که قیمت آن یک جرعه آب بیش نیست. آیا سزاوار نیست که با خلق خدای عزوجل نیکویی کنی؟!


گــــــریـپـس بهلول ,هارون ,آب ,پادشاهی ,می‌دهی ,تو ,خود را ,بهلول گفت ,هارون گفت ,چه می‌دهی ,می‌دهی کهمنبع

آموزش نحوه نصب بلوتوث روي كامپيوتر

درباره شیرامین

درباره ما

سرکه انگور

مویز و خواص آن

هسته انگور

کشمش

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

نمره ها kannonkqrlfou26 Blog بلاگ ایران گیاهان دارویی zolah8ag cant الان خرید کن امور جوانان و نوجوانان مسجد جامع امام علی(ع) سیه چشم public تولید کننده نایلون شیرینگ عمده